چقدر دلم می خواد با یکی حرف بزنم
اما چه کنم دیگه کسی نیست عادت کردم حرفامو تو دلم نگه دارم
شاید بگین خداهست با اون حرف بزن درسته
همه هستی ام خداست حرفامو به اون نگم پس به کی بگم تنها کسیه که
حوصله شنیدن حرفای منو داره اما انسان نیاز داره با یکی مثل خودش حرف بزنه یکی که درکش کنه یه جورایی مثل خودش باشه دردایی که داری اون تجربه کرده باشه بفهمه که چی می گی
.
اما هیچ کس دور و بر من نیست که درکم کنه کسی نیست که حوصله شنیدن حرفای منو داشته باشه هیچ کس .
می دونید من تمام حرفا مو با خودم میزنم اگه دلم تنگ میشه اگه خوشحال میشم اگه ناراحت همه و همه رو به خودم میگم با خودم گریه میکنم میخندم و..........چه قدر سخته که دور و برت شلوغ باشه اما احساس تنهایی کنی.
نوشته های دیگران()